معرفی کتاب ها ( کتاب هفدهم - روی ماه قدم گذاشتیم )
بالاخره یک سال بعد درسال 1954 تن تن و دوستاش روی ماه قدم گذاشتن تا با ماجراهایی جذاب و خوندنی بازهم تن تن دوستان رو به وجد بیارن , این کتاب که ادامههدف کره ماه هست .

داستان همون موشکی هست که در سیلداوی بود و قرارشد که تورنسل و دستیارش ولف که بعدا خیانت کرد و تن تن و هادوک و میلو سوارش
باشن اما طبق معمول دوپونت ودوپونط خنگ هم همسفر شدن و این در شرایطی بود که اکسیژن فقط برای تعداد مشخصی بود , تازه به همین جا هم ختم نمیشه
داستان سرهنگ بوریس هم که اولین بار در کتاب عصای شاه اتوکار اونو دیدم همراه و هم دست ولف هست و قرار هست موشک رو بعد از نشوندن و تحقیقاتی که
تن تن و دوستاش میخوان انجام بدن به مقصدی از قبل مشخص برگردونه و بقیه رو جا بذاره .

ولف که در وسط کار از کاری که کرده پشیمون میشه با بوریس درگیر میشه و بوریس کشته میشه اما هنوز هم اکسیژن کم هست واسه همین در شرایطی که همه
از کمبود اکسیژن نمیه بیهوش و بیهوش هستن , ولف خودش رو به بیرون پرتاب می کنه تا شاید بقیه نجات پیدا کنن. اگه یادتون باشه کاپیتان چقدر ناسزا به ولف می گه وقتی میفهمه که خیانت کرده بهشون و همه به زور جلوش رو میگیرن اما بعد ازاینکه میفهمه ولف چیکارکرده تا دوپونت و دوپونط دهنشون رو باز می کنن که چیز بعدی
درباره ی ولف بگن شروع به پرخاشگری زیادی با اون دوتا خنگ می کنه ! که قیافه اون دوتا هم سوژه ای بود که گیج تر از قبلشون شده بودن :D


وای اونجایی که کاپیتان داره عصبانی میشه و تند تند حرف میزنه و روی همه آب دهنش میره ! دوپونت و دوپونط چتر میگیرن روشون ...ها ها .

سرانجام همه سالم به زمین میرسن و دکتر به بالای سر همشون میاد . دکتر بالا سر کاپیتان که اوضاع وخیم تری داشت میگه که شواهد نشون میده که نوشیدنی
زیاد میخورده که با شنیدن اسم نوشیدنی کاپیتان ماسک رو برمیداره و به هوش میاد و دنبال نوشیدنی میگیرده .

منبع : tintinfans.com