موضوع: کتاب ها

معرفی کتاب ها ( کتاب بیست و یکم - جواهرات کاستافیوره )

داستان جواهرات کاستافیوره درباره دزدیده شدن زمرد ارزشمند بل بل میلان در خونه ی کاپیتان هادوک ( مولینسار ) هست , داستان از جایی شروع میشه که بل بل
میلان برای تفریح و تمرین چند آهنگ های گوش خراشش ! همراه پیش خدمت خودش ایرما و پیانیست همیشه همراهش آقای واگنر به مولینسار میره , کاپیتان که از
اومدن کاستافیوره حول میشه و سریع میخواد فلنگ رو ببنده پاش رو یکی از پله های قصر که خراب هست میره و با کله میخوذه زمین و پاش به فنا میره و باید 2 هفته
داخل خونه بمونه و با کاستافیوره گپ بزنه :D تازه خبرنداره که خود کاستافیوره کم بود یه طوطی رو اعصاب هم برای هادوک به عنوان هدیه داره میاره !!!!

معرفی کتاب ها ( کتاب بیست و یکم - جواهرات کاستافیوره )


داستان های زیادی تو کتاب جواهرات کاستافیوره اتفاق می افته از دزدیده شدن جواهرات کاستافیوره تا گم شدن قیچی طلایی ایرما و خبر چاپ شدن رابطه ی
کاستافیوره و هادوک بدبخت در مجله ی پاریس !

معرفی کتاب ها ( کتاب بیست و یکم - جواهرات کاستافیوره )


عکس هایی از کاستافیوره در حالی که هادوک رو داره روی ویلچر تو باغ میگردونه برای مجله پاریس کافی هست تا خبر رابطه ی این دو نفر مثل بمب بترکه !!!

معرفی کتاب ها ( کتاب بیست و یکم - جواهرات کاستافیوره )


وای که وقتی نستور نامه های کاپیتان رو روز بعدش میاره , قیافیه کاپیتان دیدنی بود ! از چستر و دوستان قدیمی گرفته تا مجلات و غیره بهش تبریک گفته بودن !
کاپیتان که به شدت شاکی بودش با عکس العمل خیلی رلکس کاستافیوره مواجه میشه !!! و بل بل میلان اشاره می کنه که این چیزا براش خیلی عادی هست و
براش خیلی چیزا رو می سازن در مورد رابطه داشتن با آدم های مختلف !!!

گم شدن زمرد کاستافیوره پای دوپونت ودوپونط احمق رو هم به ماجرا باز می کنه !!!

معرفی کتاب ها ( کتاب بیست و یکم - جواهرات کاستافیوره )


اینم بگم که اول داستان وقتی هادوک و تن تن داشتن در اطراف مولینسار قدم میزدن گروهی از کولی ها رو میبینن که در وضعیت و جای بدی اقامت دارن , هادوک از
اونا دعوت می کنه که به مولینسار بیان و بیرون قصر مدتی بمونن , همین موضوع باعث میشه دوپونت و دوپونط گیر به کولی ها بدن که زمرد رو اونا دزدیدن !

معرفی کتاب ها ( کتاب بیست و یکم - جواهرات کاستافیوره )


البته یادتون که میاد اول ایرمای بدبخت رو متهم کردن که ایرما حسابی از خجالتشون در اومد :D

خلاصه با گشتن داخل لوازم کولی ها قیچی طلایی ایرما رو گیر میارن که بچه ی یکی از کولی ها از زمین پیدا کرده بود و این باعث میشه که فک کنن زمرد رو هم اینا
دزدیدن !

در ادامه داستان تن تن متوجه میشه که دزدیه شدن زمرد و قیچی طلایی ایرما کار یه کلاغ هست که تو مولینسار بالای درخت زندگی می کنه !
و به قول اقایون کاراگاه یه بار هم که مجرم داشتن اون بی گناه از آب دراومد ! :))

در خلال این داستان اگه یادتون باشه تورنسل از یکی از ساخته های جدیدش که تلویزیون رنگی و بزرگی بود پرده برداشت که درست کار نمیکرد و همرو شاکی کرده بود !

حرف تورنسل شد , خوب همه میدونن که تورنسل عاشق و تنها طرفدار کاستافیوره هست ! تورنسل راهی برای تبدیل گل رز به رز سفید کشف می کنه و به افتخار
کاستافیوره که ایتالیایی هست اسمش رو بیانکا میزاره ( بیانکا به ایتالیایی یعنی سفید )

جواهرات کاستافیوره یکی از آخرین کتاب های هرژه هست ( بیست و یکمین ) , و فریم اخر واقعا سوژه خنده هست جایی که کاستافیوره برگشته به ایتالیا و بنا اومده
و پله رو درست کرده و هاروک راضی هست و خوشحال که ناگهان زنگ میخوره و بنا هست که میخواد به هادوک هشدار بده که هنوز رو پله نباید پا بزارن که هادوک پاش
رو پله میره و دوباره با صورت میاد رو زمین !!! بر دل سیاه شیطون لعنت :D

منبع : tintinfans.com

مطالب مشابه

نظرات

نام:*
ادرس ایمیل:
متن نظر:
سوال:
پایتخت ایران چه شهری است ؟
پاسخ:*
کد را وارد کنید: *
عکس خوانده نمی شود