معرفی کتاب ها ( کتاب دهم - ستاره ی اسرار آمیز )
داستان از اون جایی شروع میشه که هوا به شدت گرم شده و تن تن ومیلو مشغول راه رفتن تو خیابون و عرق ریختن هستند که تن تن متوجه شی بزرگی توی دب اکبرمیشه , ستاره ای که انگار زیادی هست , تن تن سریع به رصدخانه میره و متوجه میشه که بعله ! شهاب سنگ بزرگی داره میاد به سمت زمین و احتمال برخورد با زمین هم بسیار زیاده . اونجاست که با پروفسور فوستل آشنا میشه .
البته شهاب سنگ با زمین در نهایت برخورد نمیکنه اما تیکه ای از شهاب سنگ به اقیانوس منجمد شمالی پرتاب میشه و فوستل اعتقاد داره که فلزی کمیاب که در زمین وجود خارجی نداره در این تیکه هست و اسمش رو فوستیلیت میزاره و با گروهی تحقیقاتی عازم قطب شمال میشه .
حتما یادتون هست که میلوی بیچاره که از عنکبوت خیلی میترسه با چه عنکبوت غول پیکری اونجا روبرو میشه ...یا اون قارچی که دست تن تن بود و هی بزرگ میشد و هی هم منفجر ! کتاب ستاره ی اسرار آمیز در سال 1942 نوشته میشه و بصورت رنگی هم نوشته میشه و ویرایش خاصی هم بعدا
روش انجام نمیشه .
اون دیوونه ی اول داستان هم که گیر داده بود که آخر دنیا هست و اینا هم داستانی داشت برا خودش :D
منبع : tintinfans.com