معرفی کتاب ها ( کتاب بیست و دوم - پرواز 714 )
داستان از جایی شروع میشه که تن تن و هادوک و تورنسل برای یه سمینار مربوط به فضانوردی تصمیم میگیرن که به سیدنی برن
در فرودگاه خلبان اسکات رو میبینن که میلیاردر یونانی " آقای کاریداس " رو میخواد با هواپیمای شخصی ایشون به سیدنی ببره
کاریداس مدت ها بوده که نمیخنده اما تورنسل بدون اینکه بخواد اونو بدجوری به خنذه میندازه جوری که خندش بند نمیومد

حتما یادتون هست که هادوک هم قبل این داستانا فکر کرد که کاریداس میلیاردر به پول احتیاج داره و یه اسکناس گذاشت گوشه ی کلاهش
خلاصه که به اصرار جناب کاریداس تصمیم میگیرن که با هواپیمای شخصی ایشون همگی با هم برن به سیدنی

غافل از اینکه یه عده از داخل هواپیما به رهبری راستاپوپولوس میخوان که پولای کاریداس رو بالا بکشن ( مشاور کاریداس هم یکی از اون آدما بود ) اگه یادتون باشه


خلاصه که کنترل هواپیما رو به دست میگیرن و هواپیما رو به جای سیدنی تو یه جزیره ی دور افتاده و خالی از آدم فرود میارن


تن تن به محض پیاده شدن وقتی با راستاپوپولوس روبرو میشه میفهمه که داستان زیر سر چه کسی هست و از کجا آب میخوره

جالبه بدونید که معاون سابق کشتی کاپیتان هادوک ( کارابوجان ) یعنی جناب آلن هم با راستاپوپولوس همکاری می کنه
خلاصه طی یه سری اتفاقاتی که میفته کنترل امور رو تن تن و دوستاش به دست میگیرن

و طی یه سری اتفاقات در جزیره آتشفانی فعال میشه و همه به دنبال راه فراری میشن تا اینکه فردی مرموز که در واقع نشون داده میشه که از سفینه ای پیاده میشه
تن تن و دوستاش رو نجات میده

در واقع این فرد رابطی بین موجودات دیگر کرات و زمین معرفی شد و هرژه اشاره ای بسیار ظریف به بحث UFO هم در این کتاب زیبا که نوشته , داشته .

خلاصه که تن تن و دوستاش نجات پیدا می کنن اما هیچ کس هیچی یادش نیست که برای مردم دنیا بگه به جز میلو کوچولو که اونم نمیتونست حرف بزنه :D
منبع : tintinfans.com